آیا خلاقیت همان نوآوری است؟
کلمات خلاقیت و نوآوری از جمله کلماتی هستند که امروزه در بسیاری از جلسات طوفان فکری مورد استفاده قرار میگیرند و شرکتهای امروزی توجه ویژهای به آن دارند. این دو مفهوم با یکدیگر ارتباط دارند، اما از هم دیگر مجزا میباشند.
هر دوی آنها در موفقیت سازمانها موثرند، اما بایستی بدانیم هریک از آنها در کجا و چه موقعیتی برای سازمان، رشد و توسعه به همراه خواهد داشت. اگرچه وجود افراد خلاق در سازمان منجر به نوآوری و نهایتا رشد سازمان میگردد، اما وجود خلاقیت به خودی خود، رشد و توسعه شرکت را رقم نمیزند.
خلاقیت بدین معناست که به افراد اجازه دهیم گاهی اوقات، خارج از چارچوب فکر کنند و خلاف جریان آب حرکت کنند. غالبا وجود بوروکراسی زیاد در سازمان، خلاقیت را میکشد و نوآوری را متوقف مینماید.
در این مقاله سعی خواهد شد از نقاط اشتراک و افتراق این دو واژه، نکات مفیدی را در مسیر کارآفرینی و توسعه کسب و کارها معرفی گردد.
خلاقیت چیست؟
شاون هانتر خلاقیت را به عنوان توانایی تصور اصل هر چیز و یا اندیشیدن در مورد ابعاد غیر متعارف اشیاء میداند. لذا در مورد خلاقیت مهمترین جزء، ویژگیهای انسانی است که میتواند فرد را در حل مشکلات از طریق خلق ایدههای نو یاری دهد. این ویژگی مختص انسان است و حیوانات امکان انتقال ایدههای چندگانه و پیچیده را ندارند و رفتار هوشمندانه آنان نیز بر اساس غریزه است نه تفکر.
انواع خلاقیت
یکی از اساتید روانشناسی دانشگاه آمریکایی بیروت به نام آرن دیتریش، با پژوهشهایی که در حوزه خلاقیت انجام داده است، انواع خلاقیت را در چهار دسته: ارادی و احساسی، ارادی و شناختی، غیر ارادی و احساسی، و غیر ارادی و شناختی، طبقه بندی مینماید.
بر اساس طبقه بندی او، طبقه بندی ارادی و احساسی از تمرکز و ارتباط میان اطلاعات موجود در مغز و با تکیه بر قشر جلویی مغز ایجاد میگردد، در حالی که خلاقیتهای احساسی و غیر ارادی از بخش آمیگدال ناشی میشوند.
اگرچه خلاقیت پیش نیاز نوآوری است، اما با آن یکسان نیست. خلاقیت توسعه ناخودآگاه و خود جوش ایدههای جدید و خارج از چارچوب است.
نوآوری چیست؟
چنانچه هانتر میگوید: ایجاد یا پیاده سازی چیزی جدید است که برای دیگران ارزشمند شده است و ابزاری برای حل مشکل، ایجاد مزیت یا فایده ملموس است. بر خلاف خلاقیت که نوعا مختص انسان است، نوآوری تنها محدود به نوع انسان نیست. به عنوان مثال، پرندگان و میمونها از چوب برای بیرون آوردن غذا از فضاهای باریک استفاده میکنند.
انواع نوآوری
یکی از شرکتهای این حوزه به نام دوبلین، که برای حل مشکلات تجاری سازمانهای پیشرو، راهکار ارائه میدهد آن را در سه رسته مختلف طبقه بندی میکند: این طبقات عبارتند از:
1- نوآوری مدل کسب و کار
این طبقه با تمرکز بر عناصر درون سازمان، عملکرد و میزان درآمد سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و تلاش میکند سازمان را از طریق بهینهسازی روندهای درون سازمانی به سمت سود آوری بیشتر حرکت دهد.
این طبقه ریسک بالاتری نسبت به سایر انواع آن دارد، چرا که گاهی اوقات برای بهینه سازی سازمان، تصمیم به حذف یا تغییر مشاغل سازمانی میگیرد. اما به هر حال برای بازارهای اشباع نشده و فناوریهای قدیمی مناسب به نظر میآید.
تغییر در مدل کسب وکار شرکتها کار آسانی نیست و شرکتها ترجیح میدهند حتی الامکان اقدام به تغییر مدل کسب و کار خود ننمایند. اما به هر حال گاهی اوقات استارتاپها که اساس کارشان بر تغییر مدل کسب و کار بنا شده است، شرکتهای قدیمیتر را وادار به این نوع تغییر مینمایند.
2- نوآوری محصول
این نوع از تغییر ملموس است و پر طرفدار است. چراکه هر گونه تغییر در محصول توسط مشتری دیده میشود و مورد ارزیابی عملی او قرار میگیرد. نمونههای بارز آن تغییرات لحظهای در آپشن ها و نرم افزارهای تلفن همراه است.
مشتریان با خرید محصول جدید، بلافاصله ویژگیهای محصول ارائه شده فعلی را با کالاهای قبلی مقایسه میکنند و نیازها و خواستههای ذهنی خود را در محصول جدید جستجو میکنند. به دلیل ملموس بودن این مقایسه، این نوع تغییر، هواداران بیشتری در میان مصرف کنندگان و تولید کنندگان دارد.
3- نوآوری بازاریابی
هدف از این نوع نوآوری ایجاد بازارهای جدید و یا افزایش سهم بازارهای موجود است. در این مسیر، روشهای جدید تبلیغات و بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند تا شرکتها به طور موثرتری با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند.
با تغییر و ارائه یک تبلیغ نوآورانه، ممکن است شرکت در جاده جدیدی از پیشرفت قرار گیرد و توسعه چشمگیری بدست آورد. شرکت با بررسی شیوههای بازاریابی موجود تلاش میکند، شیوههای ارتباطی خود با مشتریان را به طور دائمی رصد کند و به محض مشاهده هر نوع ناکارآمدی، نسبت به حذف یا تعدیل رویههای خود اقدام نماید.
تفاوت خلاقیت و نوآوری چیست؟
اگرچه هدف هر دوی آنها بهبود است، اما یکی از مهمترین وجوه تمایز آنها این است که خلاقیت ذهنی است و قابل اندازه گیری نیست. در حالی که نوآوری اشاره به “جدید بودن” دارد و میتوان آن را اندازه گیری نمود، چه در زمینه مدل کسب و کار باشد یا در زمینه محصول و بازاریابی.
چرا خلاقیت و نوآوری مهم هستند؟
فرد خلاق ایدههای مختلفی به ذهنش خطور میکند اما هنگامی که امکان پیاده سازی ایده مطرح گردید، دکمه نوآوری روشن میشود. فرد نوآور موانع و چالشهای پیش روی ایده را از سر راه خود برمیدارد و آن چیزی که تا کنون تنها در ذهن جای داشت به واقعیت تبدیل میکند.
اگرچه وجود هر دوی اینها در تجارت ضروری است اما این تنها نوآوری است که درآمد و کسب سود را رقم میزند. چنانچه هانتر عنوان میکند آنچه شما در جلسه طوفان ذهنی به صورت فهرستی از ایدهها تهیه میکنید، خلاقیت خود را نشان داده اید.
تنها زمانی میتوانید از نوآوری صحبت کنید که هر یک از این ایدهها را اجرا نمایید. او معتقد است این نوع تغییر، جعبه ای مرموز نیست، بلکه هر تغییر کوچک خلاقانه در فرآیند، محصول یا کسب و کار، نوعی نوآوری محسوب میشود. اما به هر حال رهبران بازار این دو را به جای یکدیگر به کار میبرند.
اهمیت نوآوری و خلاقیت در کسب و کار
این دو با برآوردن نیازهای خاص در بازار به تکامل نیازها و خواستههای مصرف کنندگان میپردازند و به رشد و توسعه کسب و کارها کمک میکنند. نوآوری و خلاقیت سازمان را پویا نگه میدارند و از رکود و پژمردگی افراد، فرایندها و محصولات سازمان جلوگیری مینمایند.
بدون حضور افراد خلاق در سازمان، مدت زیادی طول نمیکشد که محصولات شرکت تکراری و قدیمی میشوند، فرایندهای درون سازمانی کارآمدی خود را از دست میدهند و کسب و کار، رونق خود را در مواجهه با فضای پر تلاطم رقابتی از دست خواهد داد.
نوآوری و خلاقیت موتور محرک سازمانها هستند و شرکتها در هر دوره زمانی از حیات خود به آن احتیاج دارند. در شرایط اقتصادی کنونی که فضایی پر از رقابت را ایجاد نموده است بدون وجود افرادی خلاق و نوآور، ادامه حیات سازمانها امکان پذیر نخواهد بود.
چگونه میتوان نوآوری و خلاقیت را توسعه داد؟
رهبران خلاق و نوآور، خود الگوی دیگران هستند و در ترویج روحیه نوآورانه و خلاقانه نقش دارند، اما مهمترین عامل برای توسعه رفتار نوآورانه در سازمان نیازمند فرهنگ سازی است.
بهترین جرقه برای ایجاد تغییر اجازه انجام فعالیت و باز گذاشتن دست پرسنل در طرح و اجرای ایدههای نو است. کارکنان بایستی احساس کنند جایی برای تفکر و بیان افکار خود در سازمان دارند.
نباید انتظار داشته باشید همه همکاران شما داوینچی یا انیشتین باشند. تنها کافی است، به آنان اجازه اندیشیدن در خارج از چارچوبهای تعیین شده را بدهید. این کار آغاز عملی شدن ایدههای نو است.
نمونه بارز این فرهنگ سازی خلق نوشیدنی Frappuccinoتوسط شرکت استارباکس است که ایده اولیه آن توسط کارکنان این شرکت ارائه گردید. گرچه این محصول در ابتدا موفقیتی بدست نیاورد اما نهایتا در سال 1990 به یکی از محبوبترین نوشیدنیهای معرفی شده توسط این شرکت در سطح دنیا تبدیل شد.
این موفقیت مرهون اعتماد رهبران این شرکت به کارکنان خود بود. بدین معنا که آنان به زیردستان خود اجازه دادند، خارج از چارچوب فکر کنند و حتی فراتر از آن ایدههای خارج از چارچوب خود را عملی نمایند.
البته بدیهی است که این کار، کار سادهای نیست و همواره در زمان عملیاتی نمودن ایدههای جدید، که هنوز تجربه نشدهاند یا تجربه اندکی درباره آن وجود دارد، امکان عدم موفقیت وجود دارد.
اما علاقه مندان حوزه کارآفرینی این ریسک را به بهای سودآوری در آینده و موفقیتهای آتی می پذیرند. کارآفرینان با اتکا به روحیه شکست ناپذیری خود، از تحمل ریسک هراسی ندارند.
اهمیت نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی
به اختصار میتوان گفت سکان کشتی کارآفرینی در دستان نوآوری و خلاقیت است! و این چیزی نیست جز اینکه حرکت در چارچوب هنجارها همیشه خوب نیست! راه اندازی بسیاری از کسب و کارها مستلزم نگاه متفاوت است.
اگر شرکتها تنها به خطوط تلفن یا ماهواره به عنوان وسایل ارتباطی میاندیشیدند، هیچگاه اینترنت با اين همه ابعاد گوناگون خلق نمیشد. امروزه تصور دنیایی بدون ارتباطات دیجیتالی غیر ممکن است.
دامنه نفوذ ارتباطات اینترنتی همه کسب و کارها را در بر گرفته است و قطعا فراتر از این مقدار نیز خواهد رفت چرا که کارآفرینان هیچگاه به اهداف به دست آمده فعلی بسنده نمیکنند.
آنان همواره به دنبال راههایی برای تفکر در خارج از هنجارها و چارچوبهای فعلی هستند تا بتوانند ایدههای خود را برای تولید محصولی متفاوت، رویه مفید تری برای بازاریابی و اشکال جدیدتری برای کسب و کار به خدمت بگیرند.
منبع: businessnewsdaily.com
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.