خودآگاهی چیست و رابطه آن با هوش کارآفرینی چیست؟
مقدمهای بر سوال خودآگاهی چیست؟
من کی هستم؟ من چرا خلق شدهام؟ در حال حاضر چرا اینجا و در این موقعیت قرار دارم؟ چه توانمندیهایی دارم؟ چه نقاط ضعفی دارم؟ خودآگاهی چیست؟ و از این قبیل سؤالات که نشان دهنده ذات پرسشگری انسان است.
این سؤالات، سؤالهایی هستند که ذهن انسان را از ابتدای خلقت تا کنون مشغول به خود کرده است و همیشه تلاش کرده تا بتواند جوابی برای آنها بیابد.
در تمامی اعصار و در تمامی قومیتها و مذاهب، کموبیش توجهاتی به این موضوع شده است. برخی جوابهای فلسفی به این سؤالات دادهاند و برخی با آموختههای مذهبی خود توانستهاند جوابی برای آن بیاورند.
بدون شک میتوانم بگویم که شما هم این سؤالات را از خود پرسیدهاید و جوابهایی را برای خود بیان کردهاید. جوابهایی که در برخی مواقع توانسته شما را راضی کند و شاید برخی مواقع احتمالاً نتوانسته است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید تمامی علوم طبیعی و انسانی مانند عصبشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی مردمشناسی، همگی در تلاش هستند تا به این پرسشها پاسخ بدهند.
پاسخی که بتواند به انسان کمک کند تا بتواند خود را به خوبی بشناسد و به واسطه این شناخت به دنبال آرمانی که همیشه به دنبال آن بوده است دست یابد. آرمانی به عنوان کمال انسانی!
با تحقیقاتی که من در این زمینه انجام دادم متوجه شدم که ما در مقوله شناخت انسان با دو واژه مواجه هستیم:
- خودشناسی (Self-Knowledge)
- خودآگاهی (Self-awareness)
در این تحقیقات متوجه شدم که خودشناسی پایه و اساس خودآگاهی است. زیرا برای اینکه بتوانیم به یک خودآگاهی کامل دست یابیم نیاز به این داریم که ابتدا خودشناسی داشته باشم.
چیزی که در این دو کلمه مشترک است کلمه “خود” است. خودی که انسان آن را دوست دارد و تلاش میکند تا آن را بهتر بشناسد.
نکته حائز اهمیت این است که شناخت انسان از خود اولین قدم در راه پیشرفت بشریت است. پس اگر بخواهیم پیشرفت کنیم نیاز داریم که نیروها و توانمندیهای خود را بهتر بشناسیم.
خودشناسی و خودآگاهی مقولهای بسیاری گسترده است که شاید پرداختن به تمامی جنبههای آن بسیار زمانبر باشد و از حوصله این مقاله خارج باشد.
در این مقاله تلاش میکنم تا نکاتی از خودآگاهی را که میتواند موجب بالا رفتن هوش کارآفرینی شود را بیان کنم. درواقع قصد ما از آشنایی با مهارت خودآگاهی، شناخت استعدادهای انسانی در راستای کارآفرینی است.
خودشناسی چیست؟
پیش از اینکه بخواهم به مهارت خودآگاهی بپردازم لازم میدانم کمی در مورد خودشناسی صحبت کنم، زیرا خودشناسی پایه و اساس خودآگاهی است.
یعنی زمانی میتوانیم نسبت به خود، آگاهی داشته باشیم که خود را به خوبی شناخته باشیم و توانسته باشیم به سؤالاتی مانند: که هستیم؟ چرا خلقشدهایم؟ و به کجا میخواهیم برویم؟ پاسخهایی داده باشیم.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) درباره این موضوع فرمودهاند: خودشناسى سودمندترين دانشهاست.
و ماهاتما گاندی میگوید: در جهان فقط یک شناسایی وجود دارد و آن، شناسایی خود است، … [و] هرکس خود را شناخت، خدا را شناخته است و جهان را.
اگر بخواهیم تعریفی از خودشناسی بیان کنیم میتوانیم بگوییم که خودشناسی یعنی اینکه انسان بتواند مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک کند و بداند که دلیل خلقت او چیست و رسالت او در زندگی چیست.
اگر مقالهای که با عنوان “هدفگذاری چیست و رابطه آن با هوش کارآفرینی چیست؟” را مطالعه کرده باشید، حتماً تعریف رسالت را به خوبی درک کردهاید.
در آن مقاله بیان کردم که رسالت، حلقه گمشده هدفگذاری است. یعنی انسانی که نداند از کجا آمده، چرا آمده و به کجا میخواهد برود، قطعاً نمیتواند هدفگذاری هوشمندانه و درستی در زندگی خود داشته باشد.
برای خودآگاهی هم همین منوال است، اگر نتوانیم رسالت خود را دریابیم نمیتوانیم به درستی به خودآگاهی برسیم.
حال برای درک درست از خودشناسی و مبحث رسالت نیاز است تا با ابعاد انسانی آشنا بشویم. انسان دارای دو بُعد است:
- بُعد مادی که نیازهای انسانی مانند نیاز به آب و غذا و … را شامل میشود؛
- بُعد معنوی که نیازهای روحی و روانی انسان را تشکیل داده است.
خودشناسی و رسالت رابطه مستقیمی با بعد معنوی انسان دارد. کسب دانش، معرفت و شناخت کاملاً به مسائل روحی و روانی مرتبط است که لازمه خودشناسی و خودآگاهی است.
در مباحث دینی خودشناسی رابطه مستقیمی با انسانشناسی و خداشناسی دارد. بهگونهای که پیامبر مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلواتاللهعلیه) فرمودهاند: هر کس خود را بشناسد، خدا را میشناسد.
این جمله حضرت رسول، نشان دهنده اهمیت شناخت انسان از خویشتن است. بهگونهای که شناخت انسان از خود را مقدمهای بر شناخت خداوند متعال دانستهاند.
در مباحث روانشناسی هم، آبراهام مازلو که یکی از فعالان حوزه روانشناسی انسانگرا است با معرفی هرم سلسلهمراتب نیازهای انسان، بیان کرده است که بالاترین نیاز انسان نیاز خودشکوفایی است.
نیاز خودشکوفایی در هرم مازلو بعد از نیازهای احترامی، نیازهای اجتماعی، نیازهای امنیتی و نیازهای فیزیولوژیکی که در پایینترین سطح از نیازها قرار دارد آمده است.
از نظر آبراهام مازلو، انسان برای رسیدن به رشد نیاز به شکوفایی توانمندیهای بالقوه خود دارد و رشد زمانی اتفاق میافتد که انسان بتواند خودش را به خوبی بشناسد.
با این توضیحات میتوانیم از این منظر نگاه کنیم که انسان برای خودشناسی نیاز به این دارد که به مرحله شکوفایی و تعالی رسیده باشد.
از نظر من کارآفرینان افرادی هستند که توانستهاند خود را به خوبی بشناسند. کارآفرینان از چهار طبقه نیازهای ابتدایی خود گذشتهاند و به مقام شکوفایی رسیدهاند.
آنها به مقامی رسیدهاند که توانستهاند هم توانمندیهای خود را شکوفا کنند و هم کمک کنند که دیگران توانمندیهایشان را شکوفا کنند.
هوش کارآفرینی دقیقاً به همین موضوع میپردازد. هوش کارآفرینی میگوید که انسان باید به واسطه شناخت خود بتواند توانمندیهای خود را شکوفا کند و کمک کند که دیگران هم توانمندیهایشان را شکوفا کنند.
شعار ما به عنوان “سفیر هوش کارآفرینی” این است، رؤیایت را بساز و کمک کن دیگران هم رویایشان را بسازند، و این شدنی نیست مگر با خودشناسی و شکوفا کردن توانمندیهایمان.
خودآگاهی چیست؟
همانطور که گفتیم، خودشناسی مقدمه خودآگاهی است و خودآگاهی مقدمه خودسازی است. یعنی بدانیم که کی هستیم، چرا اینجاییم و میخواهیم به کجا برسیم (رسالتمان چیست) و بعد از آن به کشف خود بپردازیم.
کشف خود میتواند شامل شناخت و پرورش نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعفمان باشد. یا میتواند شناخت توانمندیهایمان باشد، یا سنجش صفات شخصیتیمان، ویژگیهای شخصیتی و ساختار شخصیتیمان باشد.
به نظر من کشف این موارد همان خودآگاهی است که ما به دنبال آن هستیم. اینکه بدانیم چه صفات و چه اخلاق منحصر به فردی داریم که میتواند باعث رشد یا افول ما شوند.
اگر بخواهم تعریفی از خودآگاهی ارائه کنم میتوانم بگویم که، خودآگاهی در واقع دانش و ادراکی است که ما از خودمان داریم و نسبت به این شناخت چه احساسی داریم.
خودآگاهی مهارتی است که به ما کمک میکند که شناخت بیشتری از مهارتها، استعدادها، تواناییها و علایق، امکانات، ویژگیهای منحصربهفرد، اهداف و نقاط قوّت و ضعف خود داشته باشیم.
یعنی بدانیم خودمان را چقدر میشناسیم و با شناخت خود بتوانیم تصویری درست از خود را به دیگران عرضه کنیم.
بهطور مثال وقتی کسی از ما میپرسد که چه خصوصیات و ویژگیهایی داریم معمولاً چه جوابی داریم که به او بدهیم؟ در واقع جوابهای ما نشان میدهد که سطح آشناییمان با خودمان چقدر است.
اکثر مردم معمولاً برای این سؤال جواب کامل و واضحی ندارند که بدهند. جواب آنها اکثراً به این موارد ختم میشود که چند سال سن دارند، وضعیت شغلیشان چیست و یک تصویر مبهم از آینده خود ارائه دهند.
در واقع این افراد شناخت کاملی از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خود ندارند و نمیدانند که چه توانمندیها و یا نقاط قوت و ضعفی در وجودشان دارند.
آنها نمیدانند که چه کارهایی را میتوانند خوب انجام دهند، نمیدانند که چه رفتارهای خوب یا بدی دارند، نمیدانند چه اهدافی در زندگی دارند و اولویتهای آنها در زندگیشان چه چیزهایی است.
چیزی که کارآفرینان معمولاً به خوبی به آنها آشنایی دارند. آنها میدانند که مهارت خودآگاهی و شناخت انسان از خود پیشنیاز دیگر مهارتهای زندگی و کاری آنهاست.
کارآفرینان که هوش کارآفرینی بالایی دارند میدانند که برای کشف استعدادهای خود و همتیمیهایشان نیاز به این دارند که خود و آنها را به خوبی بشناسند.
موانع خودآگاهی چیست؟
همانطور که گفتیم خودآگاهی به واسطه شناخت نقاط قوت و ضعف، توانمندیها و ویژگیهای شخصیتیمان میتواند ایجاد گردد. به طبع آن هم میتواند به واسطه برخی ویژگیهای شخصیتیمان ایجاد نگردد.
یعنی ما انسانها به واسطه برخی خصوصیات، ویژگیها و رفتارهایمان جلوی خودآگاهی را دانسته یا نادانسته میگیریم که به عنوان موانع خودآگاهی معرفی میشوند.
در این بخش به این میپردازیم که چه موانعی وجود دارد که میتواند جلوی رسیدن به خودآگاهی را در ما بگیرد.
خوشبینی
یکی از موانع خودآگاهی، خوشبینی بیشازحد نسبت به خویشتن است. خوشبینی نسبت به توانمندیها خصوصیت خوبی است که میتوانیم داشته باشیم، اما وقتیکه این خوشبینی بیشازحد شود میتواند آفتی برای انسان شود.
خوشبینی بیش از اندازه باعث میشود که انسان خودش را از هرگونه نقص و اشکالی مُبرا بداند و همین موضوع موجب میشود که هرگز نتواند خودش را اصلاح کند.
خودپسندی
خودپسندی یکی دیگر از موانع خودآگاهی است که باعث میشود انسان بر اساس خودخواهی، خود را آنگونه که هست بپسندد و درصدد رفع عیب و ایرادات آن برنیاید.
انسان خودپسند معیار رفتار دیگران را رفتار خود میداند. یعنی اگر کسی مطابق با رفتار او رفتار کند انسان شایستهای است و اگر نکند مورد عنایت او قرار نخواهد گرفت.
غرور و تکبر
غرور و تکبر باعث میگردد که انسان خود را کاملتر از دیگران ببیند. همین غرور و تکبر موجب میشود که سخنان دیگران را نپذیرد و راهنمایی و هدایت آنها را رد کند.
غرور و تکبر است که باعث میشود انسان خودبین و خودپسند شود و اگر کسی در صدد کمک وی برآید، نگذارد که او عیبهایش را نشان دهند و او را صادقانه راهنمایی کند.
ناامیدی
ناامیدی تقریباً به سراغ همه ما انسانها آمده است. زمانی که چیزی را ببینیم و آن را دستنیافتنی دریابیم. نامیدی یکی دیگر از موانع خودآگاهی است.
عیبها و نقایص خود را دریافتهایم ولی به دلیل ناامیدی هیچوقت به سراغ رفع آنها نمیرویم. ناامیدی یکی از دامهای شیطان است که نمیگذارد انسان به کمال دست یابد.
کامل گرایی
در کتابم با عنوان “سفر به سیاره کارآفرینی” در مورد کامل گرایی صحبت کردم. کامل گرایی یکی از خصوصیات اخلاقی مضر برای انسان است که موجب میشود هیچگاه نتواند خودآگاه شود.
افراد کامل گرا معمولاً نمیتوانند به دلیل حس کمبود، کم بودن خود را تحمل کنند. آنها دوست دارند که اگر میخواهند عیبی نداشته باشند باید بهصورت تمام و کمال آن عیب را برطرف کنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.