فرمول راهاندازی کسبوکار و کارآفرینی به سبک استارتاپ (بخش اول)
در مقاله “استارتاپ چیست” به شرح کاملی از معنای واژه استارتاپ و کارآفرینی به سبک استارتاپ پرداختیم. اکنون در مقالهای که پیش روی شماست قصد داریم فرمول راهاندازی کسبوکار و کارآفرینی به سبک استارتاپ را معرفی نماییم.
فرمول راهاندازی کسبوکار و کارآفرینی به سبک استارتاپ شامل سی گام میباشد که در هر مقاله به شش گام از آن خواهیم پرداخت.
امیدوارم که این مجموعه مقالات راهنمایی باشد برای اینکه بتوانید کسبوکار خودتان را راهاندازی کرده و رشد کنید.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 1: کارآفرینی را بیشتر بشناسید
برای ورود به دنیای کارآفرینی، ابتدابهساکن باید به شناخت کامل آن بپردازیم تا خودمان را آنگونه که باید پرورش دهیم تا بتوانیم یک کارآفرین موفق شویم.
درواقع کارآفرینی یعنی انتخاب یک سبک زندگی، انتخاب یک سبک زندگی متفاوت نسبت به دیگر افرادی که نمیخواهند آنگونه زندگی کنند.
من اعتقاد دارم کارآفرینی، یعنی اینکه فردی به واسطه تغییر سبک زندگی، ابتدا خود را آنقدر توانمند سازد که بتواند کسبوکاری را برای خود راهاندازی کند و آن را مدیریت کند، یعنی خودکارآفرینی کند. بعد با تفکر و عملگرایی نوآورانه و خلاقانه، ایده و فرصتی را ایجاد یا پیدا کند، تا بتواند با پذیرش ریسک و با حداقل منابع، ارزشآفرینی کرده و جهت توسعه آن برای دیگران شغل ایجاد نماید.
در این تعریف، تأکید من بر این است که فرد کارآفرین ابتدا باید از خود شروع کند. یعنی به پرورش خود بپردازد، زیرا کارآفرینی یک علم و مجموعهای از مهارتهاست که ابتدا باید آن را در خود ایجاد کرد و این تغییر به واسطه سبک زندگی کارآفرینانه است.
هنگامیکه یک فرد بتواند برای خود کسبوکاری ایجاد نماید و بتواند آن را مدیریت کند، قطعاً میتواند برای دیگران هم شغل ایجاد نماید. در غیر این صورت کارآفرینی مسیر بسیار سختی برای او خواهد بود.
فردی که سبک زندگی کارآفرینانه را انتخاب کرده است، همیشه به دنبال یک فرصت و یک ایده است و اگر نتواند آن را بیابد، آن را میسازد. پیدا کردن یک فرصت و یک ایده نیاز به یک تفکر نوآور و خلاق دارد، تفکری که بتواند به عمل منتهی شود.
کارآفرین با پذیرش ریسک و مقابله با عدم قطعیتهای موجود در ابتدای راه، باید بتواند با حداقل منابع موجود ارزشی ایجاد کند که دیگران متقاضی آن شوند. یعنی ارزشی ایجاد کند که مشتریان حاضر باشند برای آن پول پرداخت کنند. اینگونه میتواند برای توسعه کسبوکار خود اقدام به استخدام افرادی نماید که در مسیر رشد و پیشرفت کسبوکارش یاریرسان او باشند.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 2: هوش کارآفرینی خود را افزایش دهید.
باید در نظر داشته باشید که داشتن مدرک تحصیلی و تخصص در کارآفرینی دومین عامل موفقیت یک کارآفرین است. اولین و مهمترین عامل موفقیت یک کارآفرین داشتن مهارتهایی است که تاکنون در هیچ مدرسه و دانشگاهی آنها را نیاموختهاید. مهارتهایی که میتوانید بهواسطه آنها یک تیم خوب تشکیل دهید و به خوبی آن را هدایت کنید.
کارآفرینان برای شروع و مدیریت کسبوکارشان نیاز به مجموعهای از مهارتها دارند تا بتوانند درصد موفقیتشان را بیشتر کنند. شاید بتوان بدون فراگرفتن این مهارتها کاری انجام داد، ولی قصد ما از آموختن و فراگرفتن این مهارتها این است که بتوانیم کسبوکارمان را هوشمندانه مدیریت کنیم و موفقیت را برای خودمان تضمینی به دست آوریم.
متخصصان و محققان امر کارآفرینی، دو نوع مهارت را لازمه شروع کارآفرینی میدانند:
- مهارتهای نرم
- مهارتهای سخت
مهارتهای نرم، شامل مهارتهایی میشوند که کمک میکنند تا کارآفرینیان بتوانند روابط مستحکمتری با اعضای تیم و دیگران داشته باشند.
مهارتهای نرم شامل انواع مهارتهای فردی و بین فردی مانند خودآگاهی، هدفگذاری، مدیریت زمان، ارائه مؤثر، مدیریت تعارض، حل مسئله و تعدادی دیگر از مهارتهاست.
مهارتهای سخت هم شامل یکسری مهارتها است که کارآفرین برای مدیریت کسبوکار خود نیاز دارد آنها را فرا بگیرد. مهارتهایی مانند حسابداری، نگارش طرح کسبوکار، مهارتهای فنی و مهندسی، برنامهریزی شغلی و استخدام که بخشی از این مهارتها به حساب میآیند.
اگر خاطرتان باشد در تعریف کارآفرینی بیان کردم که برای شروع کارآفرینی شخص باید ابتدا سبک زندگی خودش را تغییر دهد، این تغییر از زمانی شروع میشود که فرد بتواند این مهارتها را فرابگیرد و در کار و زندگی خود آنها را اجرایی کند.
پس گام اول، فراگرفتن همین مهارتهای نرم است که ما به مجموعه این مهارتها “هوش کارآفرینی” میگوییم که میتواند به فرد کمک کند از زندگی قبلی خود به زندگی کارآفرینانه مهاجرت کند و خود را تبدیل به یک کارآفرین موفق گرداند.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 3: به دنبال یک ایده و فرصت باشید
یکی از مهارتهایی که میبایست در خود پرورش دهید، مهارت فرصتیابی و ایده یابی است. قطعاً شناسایی یک فرصت و ایده جذاب که با توانمندیهای شما و تیمتان همراستا باشد میتواند به شما کمک کند که در مسیر کارآفرینی زودتر به نتیجه دلخواهتان برسید.
اگر بخواهم تعریفی از ایده ارائه کنم، میتوانم بگویم که ایده راهحلی است برای برطرف کردن یک مشکل! یا سادهسازی یک فرآیند برای خلق یک دستاورد جدید.
در مبحث کارآفرینی یافتن یک فرصت و ایده ناب نیاز به تحقیق و شناخت بازار و مشتری دارد. باید به دنبال ایدهای باشید که مشکلی را برطرف کند یا دستاورد جدیدی را برای مشتریان به همراه داشته باشید که آنها راضی باشند در ازای داشتنش به شما پول بپردازند.
اگر فقط به صرف اینکه ایدهای یافتهاید که خودتان و تیمتان احساس خوبی نسبت به آن دارید لزومی بر پذیرش آن از طرف مشتریان و بازار نخواهد بود.
برای یافتن ایده میتوانید به سراغ دردها بروید! بله درست است، درد. باید بررسی کنید که چه چیزی میتوانید خلق کنید تا دردی را از مشتریان برطرف نماید.
در کتاب “ایده عالی مستدام” نوشته چیپ و دن هیث، برای ایدهای مطلوب و ماندگار شش ویژگی بیان شده است که در ادامه به توضیح مختصری از آنها میپردازم.
- ساده باشد. ایده باید در عین ساده بودن قابل اجرا باشد، در واقع باید بتوانیم به سادگی به مشتریان بگوییم که این ایده چه دستاوردهایی میتواند برای آنها داشته باشد.
- غافلگیرکننده باشد. یعنی ایده باید برای مشتری قابل توجه باشد و نظر او را به خود جلب نماید. انسانها تمایل دارند که در قالب الگوها فکر کنند، ایده موفق ایدهای است که بتواند این الگوها را بشکند.
- ملموس باشد. ایده باید قابل درک و فهم باشد. یعنی بتوانید با یک جمله پیام اصلی ایده خودتان را به مخاطب انتقال دهید و او متوجه عملکرد ایده شود.
- اعتبار داشتن. ایده باید همراه با اعتبار به مخاطب عرضه شود. برای مخاطب مهم است که بداند ایده شما دارای اعتبار است. پس برای اعتبار دادن به ایده باید از جزئیات ملموس و منسجم، آمار و اطلاعات و اعتبارنامههایی که از دیگران میگیرید استفاده کنید.
- جلب احساسات کند. ایده باید به مؤلفه احساسی یا پیوستگی عاطفی و دلبستگی افراد به خود توجه داشته باشد، بهگونهای که بتواند علاقهمندی مخاطب برای به دست آوردنش را افزایش دهد.
- قالب داستانی داشته باشد. ایده باید توانایی این را داشته باشد که صاحب ایده آن را در قالب داستان به دیگران معرفی نماید. داستان یکی از مهمترین و بهترین ترغیبکنندههای مخاطبان است.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 4: مدل کسبوکار ایدهتان را طراحی کنید
هدف از راهاندازی یک کسبوکار این است که بتوانید ایده خودتان را عملی کنید. همانطور که گفتم باید چیزی تولید کنید که مشتریان حاضر به پرداخت پول برای آن باشند. این کار تنها با ایجاد یک ارزش برای مشتری صورت میگرید.
برای داشتن یک کسبوکار و تبدیل ایده به ارزش میبایست مدل کسبوکار خودتان را مشخص کنید. درواقع باید مشخصی کنید که ارزشی که ارائه میکنید چیست، چگونه به دست مشتریان میرسد و چگونه برای مالکان آن کسبوکار ارزشآفرینی میکند.
با این کار میتوانید میزان موفقیت ایده خودتان را بسنجید و سپس برای بهبود آن اقدام کنید.
برای اینکه بتوانید مدل کسبوکارتان را به خوبی مشخص کنید، میتوانید از بوم مدل کسبوکار (Business Model Canvas) استفاده کنید.
این بوم شامل 9 بخش است که در ذیل به آنها اشاره خواهم کرد:
- بخش مشتریان. در این بخش باید مشخص کنید که مشتریان شما چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند. انواع بخشهای مشتریان شامل: بازار انبوه، گوشه بازار، بخشبندی شده، متنوع و بازار چندوجهی میباشد.
- ارزش پیشنهادی. باید مشخص کنید که به هر بخش از مشتریان چه ارزشی را ارائه خواهید کرد. ارزش پیشنهادی شماست که شما را از رقبا متمایز میسازد. ارزش پیشنهادی ارزشش را از طریق المانهای (کمی و کیفی) مختلفی به دست میآورد، از جمله: تازگی، عملکرد، سفارشیسازی، انجام رساندن کار، طراحی، برند و خوشنامی، قیمت، کاهش هزینهها، کاهش ریسک، دسترسیپذیری، راحتی و آسایش.
- ارتباط با مشتریان. برای حفظ مشتریان نیاز است که با آنها ارتباط داشته باشید. راههای برقراری این ارتباط را مشخص کنید. راههای مختلف ارتباط با مشتریان شامل: کمک شخصی، کمک شخصی اختصاصی، سلفسرویس، سرویسهای خودکار، جوامع کاربری و خلق مشترک (با مشتری) میباشد.
- کانالهای توزیع. مشخص کنید که از چه کانالهایی میتوانید ارزش پیشنهادی خودتان را به مشتریان برسانید. کسبوکار میتواند از طریق کانالهای توزیع در اختیار خودش و یا کانالهای شرکای تجاریاش و یا ترکیبی از هر دو به مشتریان دسترسی داشته باشد.
- فعالیتهای کلیدی. مهمترین فعالیت کلیدی کسبوکارتان برای ارائه و اجرای ارزش پیشنهادیتان را مشخص نمایید.
- منابع کلیدی. منابعی که برای خلق ارزش پیشنهادی به مشتریان ضروری هستند و جزو داراییهای کسبوکارتان است. منابع میتوانند انسانی، مالی، فیزیکی یا معنوی باشند.
- شرکای کلیدی. برای اینکه بتوانید فعالیت کسبوکارتان را مطمئنتر پیش برید نیاز است که مشخص کنید برای عملیات و کاهش ریسک مدل کسبوکار حاضر هستید با چه کسانی شراکت کنید.
- جریانهای درآمدی. باید مشخص کنید که چگونه میخواهید از هر بخش مشتریان درآمد کسب کنید. جریان درآمدی شامل: فروش دارایی، حق استفاده، حق اشتراک (عضویت)، اجاره/ قرض، حق استفاده از مجوز/ امتیاز، حق کارگزاری و تبلیغات میشود.
- ساختار هزینه. برای اجرایی کردن مدل کسبوکار چه هزینههایی دارید. اغلب کسبوکارها چیزی بین هزینه محور و ارزش محور هستند. ساختار هزینهها دارای خصیصههای: هزینههای ثابت، هزینههای متغیر، اقتصاد مقیاس (کاهش هزینه با افزایش تعداد) و اقتصاد محدوده (کاهش هزینه با افزایش محدوده کاری) است.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 5: برنامهریزی مناسبی برای کسبوکارتان داشته باشید
همانطور که گفتم شما میبایست به سنجش ایده خود بپردازید و این تنها از طریق گرفتن بازخورد از مشتریان است. آنها به شما نشان میدهند که آیا در مسیر درست قرارگرفتهاید یا خیر!
در این هنگام برای ادامه کار میبایست یک برنامهریزی منسجم و مدون در قالب یک چارچوب داشته باشید که بتوانید فرصتها، محصولات و حتی کارمندان را طبق آن هدایت کنید و صد البته بتوانید ارزیابی مناسبی داشته باشید تا به نقطهای که مدنظرتان است برسید.
بهترین برنامهریزی کسبوکار داشتن یک برنامه ساده و کارا است که بتوان بهآسانی آن را اجرا و بازبینی کرد.
همانطور که میدانید برنامهریزی فرآیند است که به ما کمک میکند تا بتوانیم برنامهها، کارها و اموراتمان را سازماندهی و ساماندهی کنیم. داشتن برنامه به ما کمک میکند که حرکات و مسیری که میخواهیم طی کنیم را از قبل مشخص کنیم و در مسیر درست قرار بگیریم.
در برنامهریزی نیاز است به چند نکته توجه داشته باشیم. اول اینکه معمولاً ما برنامهریزیهایمان به صورت ذهنی و تخمینی است. پس نیاز است که توجه داشته باشیم اشتباهی تخمین نزنیم.
دوم اینکه حتماً برای برنامهای که دارید یک طرح دوم یا اصطلاحاً پلن B به عنوان جایگزین داشته باشید. که اگر نتوانستید آن را پیش ببرید از گزینه دوم و حتی سوم خودتان استفاده نمایید.
سوم اینکه باید اصل انعطافپذیری را در برنامهریزیتان در نظر بگیرید تا اگر با مسائلی برخورد کردید که نیاز به جابجایی داشته باشد دچار مشکل نشوید.
چهارمین نکته این است که حتماً روند اجرای برنامهریزیتان را پایش و بررسی کنید تا اگر نیاز به تغییر داشت آن را تغییر دهید.
و در نهایت پنجمین نکته این است که در برنامهریزیهایتان دچار کاملگرایی نشوید. یعنی بیشازحد درگیر برنامهریزی نشوید که از اجرای آن بازمانید. برنامهریزی کنید، کار را شروع کنید و در مسیر آن را مجدداً طراحی کنید.
فرمول راهاندازی کسبوکار شماره 6: به بررسی اولیه بازار بپردازید
ساخت محصولی نوآورانه که هنوز در هیچ بازاری عرضه نشده است، برای هر کسبوکار نوپایی ضرورت دارد. اما احتمال اینکه ایدهای که به دست آورید پیش از آن در هیچ جای جهان اجرا نشده باشد بسیار کم است.
برای همین بهترین راه برای رسیدن به این حقیقت آن است که به بررسی و تحقیقات اولیه بازار بپردازید. اینگونه خواهید یافت که آیا پیش از این افراد و تیمهای دیگری در حوزه کسبوکار و ایده شما فعالیت دارند یا خیر.
همچنین با بررسی اولیه بازار میتوانید مشخص کنید که جامعه هدف مشتریان شما چه افرادی هستند و آیا این افراد حاضرند در قبال داشتن محصول یا خدمات شما پول پرداخت کنند؟
همیشه باید به خاطر بسپارید که تنها شرط لازم برای حیات هر کسبوکاری، مشتری است که حاضر است برای محصولات و خدمات پول پرداخت کند.
در مرحله طراحی مدل کسبوکار گفتیم که در بخش مشتریان باید مشخص کنید که مشتریان شما چه کسانی هستند. اکنون وقت آن رسیده که در این مرحله به تقسیمبندی مشتریان بپردازید.
برای تقسیمبندی بازار از سه راهکار میتوانید استفاده کنید.
- طوفان فکری. در این مرحله شما میتوانید با طوفان فکری طیف وسیعی از فرصتهای بازار را مشخص کنید. فهرستی از مشتریان و بازارهایی که میتوانند کاربران نهایی خدمات و محصولاتتان شوند را تهیه کنید. باید دستودلباز باشید و هرچقدر که در توان دارید این لیست را کامل کنید.
- محدودسازی. در این مرحله باید به محدودسازی فهرستی که پیش از این تهیه کردهاید بپردازید. این کار با مطرح کردن سؤالاتی از خودتان پیش خواهد رفت. باید از خودتان بپرسید که آیا مشتری هدف بودجه خوبی دارد؟ آیا مشتری هدف به سهولت در دسترس است؟ آیا مشتری هدف دلیل قانعکنندهای برای خرید دارید؟ و بسیاری دیگر از این دست سؤالات که منتهی به این میشود که لیست شما محدود به شش تا دوازده دسته اصلی شود.
- تحقیقات اولیه بازار. بعد از محدودسازی فرصتهای بازار، وقت آن رسیده که تحقیقات اولیه بازار را شروع کنید. اکنون وقت آن رسیده که به سراغ مشتریان بروید و با آنها صحبت کنید. با طرح سؤالاتی میتوانید به خوبی درک کنید که مشتریان چقدر حاضر به پرداخت پول برای داشتن محصولتان هستند. مطالعه کتاب “تست مامان” میتواند به شما کمک کند که سؤالات بسیار مناسبتری انتخاب نمایید.
در نهایت باید به ساخت یک آواتار از مشتری نهایی بپردازید. میبایست مشخص کنید که کاربر نهایی شما چه خصوصیات و ویژگیهایی دارد.
برای ساخت آواتار موارد مختلفی را میتوانید مدنظر قرار دهید. مواردی مانند جنسیت، محدوده سنی، بازه درآمدی، موقعیت جغرافیایی، عوامل انگیزه بخشی خرید و بسیاری دیگر از موارد که میتواند بنا به ماهیت کسبوکار شما تغییر کند.
همچنین در این مرحله باید به شناخت دقیق و جزئی از کسبوکارهایی که میخواهید با آنها رقابت کنید بپردازید. داشتن رقیب در کسبوکار یک امتیاز است که به شما نشان میدهد آیا این حوزه ارزش سرمایهگذاری دارد یا خیر.
نداشتن رقیب نشاندهنده آن است که شما میبایست تلاش بیشتری انجام دهید تا بتوانید آن را به مشتریان بشناسانید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.