نقش مطالعه در کارآفرینی
نقش مطالعه در کارآفرینی چیست و چرا یک کارآفرین باید مطالعه داشته باشد؟
کارآفرینی همواره باید با آموختن و مطالعه همراه باشد، آموختن راهکارهایی برای مدیریت و رهبری، آموختن راهکارهایی برای حل و مدیریت بحران و آموختن هر مطلبی که بتواند به یک کارآفرین در بهبود عملکرد و تواناییهایش کمک کند. در این مقاله می خواهم به نقش مطالعه در کارآفرینی بپردازم.
یک کارآفرین موفق در حال حاضر، در عصری که هرلحظه آن فنّاوری و علمی جدید تولید میشود، کسی است که بتواند اطلاعات و دانستههای خود را بهروز نگه دارد و همگام با عصر حاضر پیش برود. اگر یک کارآفرین بخواهد که جزو بهترینهای زمینه کاری خود باشد و بتواند با رقبای خود به رقابت بپردازد باید در رشته و تخصص خود مداوم در حال آموختن و یادگیری باشد. یادگیری و آموزش نهتنها بر عملکرد و توانایی یک کارآفرین تأثیر بسزای دارد، بلکه بر افراد تحت رهبری او نقش بسیار مهمی دارد.
بهترین شیوه یادگیری و آموختن، مطالعه کتاب است. کتابهایی که دارای مطالب ارزنده و محتویات ارزشمندی باشند. البته شیوه و منابع دیگری هم برای آموختن وجود دارد که میتواند به یک کارآفرین کمکهای شایانی کند. منابعی مانند نرمافزارهای آموزشی، سیدیهای آموزشی، همایشها و سمینار های آموزشی، که هرکدام از محسنات خوبی برخوردار میباشند. ولی از دیدگاه من، بهترین و در دسترس ترین منبع آموزشی، کتاب است.
نقش مطالعه در کارآفرینی و استانداردها و چارچوب های آن
هر راهکار، موضوع و شیوهای برای انجام دادن صحیح و درست یک فعالیت، دارای استانداردها و چارچوبهایی میباشد. مطالعه هم بهنوبه خود دارای استانداردها و چارچوبی خاص برای خود است. شاید این سؤال پیش بیاید که چه لزومی برای وجود یک استاندارد برای مطالعه میباشد؟
پاسخ این سؤال را میتوانم با یک پرسش از شما جواب بدهم. تاکنون با اتمام مطالعه کتاب چند نکته از آن را یاد گرفتهاید و آنها را عملی کردهاید؟
بله، بسیاری از مردم زمانی که یک کتاب را مطالعه میکنند و آن را به اتمام میرسانند، شاید تنها یک یا دو مطلب از آن را به خاطر بسپارند و بهندرت پیش میآید که بسیاری از آن مطالب را به حافظه خود بسپارند. به خاطر سپردن مطالب یک مبحث است و عملی کردن آن دانستهها یک مبحث مهمتر دیگر.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از مردم حتی آنهایی که اهل مطالعه زیاد هستند، بسیاری از آموختههای خود را بکار نمیگیرند و صرفاً مطالب را در ذهن خود تلنبار کردهاند و عملنا باید گفت که به هیچیک از آنها عمل نمیکنند.
انسان ذهن بسیار قدرتمندی دارد و این ذهن از تواناییهای بسیار زیادی برخوردار است. ولی درعینحال دارای حافظه نسبتاً ضعیفی میباشد که بسیاری از اتفاقات و مطالب آموختهشده را فراموش میکند. اگر دقت کرده باشید، هنگامیکه یک کتاب را میخوانید و یا در یک همایش و سمینار آموزشی شرکت میکنید، چندین نکته را به خاطر خود میسپارید. ولی اگر چند وقت دیگر از شما بپرسند که چه چیزی از آن به یاد دارید در 95 درصد مواقع فقط یک جمله کلیدی از آن را به خاطر میآورید.
ما غالباً 24 ساعت بعد از پایان یک سمینار، 85 درصد از مطالب آن را به خاطر میآوریم، بعد از یک هفته 50 درصد و بعد از یک ماه 5 درصد آن را به خاطر میآوریم که میشود همان یک جمله کلیدی.
حال با یادگیری استانداردها و چارچوبهای یک مطالعه صحیح میتوانیم در یادگیری هرچه بهتر و بهکارگیری هرچه عملیتر یک مطالعه موفقتر باشیم.
نقش مطالعه در کارآفرینی و بهبود عملکرد
همانطور که گفتیم زمانی که یک کتاب را مطالعه میکنیم، مطالبی را در حافظه خودمان ذخیره میکنیم که احتمالاً بهمرور زمان آن مطالب در ذهن ما کمرنگتر میشود تا اینکه کاملاً از بین برود.
از بارزههای مهم شیوه صحیح یک مطالعه این است که چقدر از مطالب آموختهشده را در زندگی و عملکرد روزانهمان بکار میگیریم. این موضوع را میتوان به اینگونه مطرح کرد که اگر یک مطالعه به شیوه صحیح صورت بپذیرد میبایست در رفتار و عملکرد ما تغییری ایجاد نماید، یعنی اینکه ما را از موقعیت و وضعیت حال حاضر به جایگاه بهتر و ارزندهتری برساند.
یک کارآفرین موفق، هنگامیکه مطالعه یک کتاب را به پایان میرساند مطالبی را برای عملی کردن در کار خود پیدا میکند و به اجرا در میآورد و آن را انقدر تکرار میکند که به یک رفتار تبدیل گردد. یک مطالعه درست باعث میشود که رفتارهایی در ما به وجود بیاید که این حالت فقط با تکرار مداوم به وجود میآید.
عملکرد ما ابتدا بهصورت خودآگاه صورت میپذیرد و اگر بهصورت متداوم و با ممارست صورت گیرد، آن رفتار تبدیل به یک عادت میشود، یعنی در ضمیر ناخودآگاه ما قرار میگیرد و ما آن را بهصورت غیرارادی انجام میدهیم.
قطعاً یک کارآفرین با مطالعه کتابهای تخصصی و مورد نیاز خود مطالبی را میآموزد که میتواند در بهبود عملکرد خود به کار گیرد. یک کارآفرین با توجه به نقش رهبری که در یک مجموعه دارد میبایست ابتدا آموختههای خود را به ورطه اجرا درآورد تا بتواند بهعنوان یک رهبر از افراد تحت هدایت خود بخواهد تا آنها هم آن مطالب را اجرا کرده و بدین گونه عملکرد مجموعه بهبود پیداکرده و به موفقیت نزدیکتر میشوند.
بهعنوان مثال تصور کنید که کتابی را برای بهبود عملکرد روزانه مطالعه کردید و مطالب ارزندهای را آموختهاید. حال اگر این مطالب را فقط به دیگران انتقال بدهید و از آنها بخواهید که به آنها عملی کنند در صورتی که خود شما آن را عملی نمیکنید چه اتفاقی در مجموعه شما خواهد افتاد! قطعاً اگر میخواهید که اگر بهبودی در مجموعه اتفاق بیفتد، باید ابتدا تغییرات را در خود ایجاد کنید و بعد به دیگران منتقل کنید. حال اگر مطالب را بهصورت صحیح یاد نگرفته باشید چه اتفاقاتی پیش خواهد آمد!
چگونگه یک مطالعه صحیح و کاربردی داشته باشیم
همانطور که گفتیم یک مطالعه هنگامی کاربردی است که به عمل و اجرا درآمده باشد و باعث تغییر در رفتار و زندگی ما شده باشد. مطالعه صحیح یک کتاب یک شیوه و یک مهارت است که باید آن را آموخت. در این بخش هدف اصلی، ارائه یک راهکار برای یک مطالعه مؤثر و درست است.
هنگامیکه کتابی را انتخاب میکنیم تا آن را مطالعه کنیم. باید ابتدا بدانیم که چرا اصلاً میخواهیم آن را مطالعه کنیم. در اصل باید هدف خود از مطالعه را تعیین کنیم. باید واضح و شفاف بدانیم که میخواهیم به چه چیزی برسیم و چه چیزی را در انتها میخواهیم به دست بیاوریم. شاید این سؤال مطرح شود که وقتی کتابی را نخواندهایم چگونه باید بدانیم در انتها به چه چیزی خواهیم رسید. درست است! ما قطعاً برای رفع یک مشکل و مسئله و یا بهبود یک عملکردی به دنبال مطالعه آمدهایم. پس میدانیم که دنبال چه هستیم. حال باید شور و اشتیاق یادگیری از آن کتاب را در خود پرورش دهیم. ابتدا میبایست به کتاب یک نگاه اجمالی بیندازیم، از صفحه اول شروع کرده و شناسنامه آن را میخوانیم، فهرست را مطالعه میکنیم و اگر عنوانی نظرمان را جلب کرد به صفحه آن مراجعه میکنیم و چند خط از آن را مطالعه میکنیم. تمامی صفحات کتاب را ورق زده و برخی از صفحات آن را مطالعه میکنیم.
در مرحله دوم کتاب را بهصورت خیلی روان مطالعه میکنیم و زیر نکات کلیدی آن خط میکشیم تا بدانیم که در کل چه چیزی را مطالعه کردهایم و چه چیزی را از کل آن به دست آوردهایم. در این مرحله برداشتی کلی از کتاب پیداکردهایم. در واقع مطالب خیلی کمی را به خاطر سپردهایم. فقط یک مطالعه روزنامهوار که با کل کتاب کاملاً آشنا بشویم.
در مرحله سوم با ذهنیتی که از مرحله اول و دوم به دست آوردهایم به دنبال نکات کلیدی و مهم میگردیم و آنها را گوشه نویسی میکنیم. نکاتی که به نظرمان مهم است را در گوشه و کنار کتاب یادداشت میکنیم. در هنگام مطالعه کتاب نباید اصلاً توجهی به حفظ تمیزی ظاهری نماییم چون هدف ما از مطالعه کتاب فقط خواندن آن نیست، بلکه هدف بلعیدن آن است. پس نگران تمیزی و آراستگی ظاهری کتاب نباشید. چون مطالب بهدستآمده از آن بدین شیوه خیلی ارزندهتر از ظاهر و وجه مادی آن است.
در مرحله چهارم مطالعه کتاب، میبایست به خلاصهبرداری از محتویات بپردازیم. خلاصهبرداری بهگونهای که هر آنچه از هر پاراگراف و نکات کلیدی به دست آوردهایم را با برداشتهای شخصی خود تلفیق نماییم و آن را از زبان خود به برگهای انتقال بدهیم.
اشاره کوتاهی به ابتدای مقاله میکنم، همانطور که در ابتدا گفتم یک کارآفرین باید بادانش روز پیش رود و به بسیاری از مهارتهایی که امروزه بهعنوان لازمه یک زندگی هست را یاد بگیرد. یکی از این مهارتها، مهارت تایپ کردن هست. کتابها و سایتهای بسیاری هم وجود دارد که میتوان آنها را یاد گرفت و پیشنهاد من به شما این است که حتماً این مهارت را بیاموزید.
حال هنگامیکه خواستید خلاصهنویسی خود را به برگه منتقل کنید، میتوانید از مهارت تایپ خود بهرهمند شوید و آن را به رایانه منتقل کنید. تا هم ماندگاری بیشتری در رایانه و هم در ذهن داشته باشید. هنگامیکه یک مطلب را تایپ میکنید، چندین حس خود را درگیر آن مطلب میکنید. با نگاه کردن به کتاب، با خواندن مجدد آن هنگام تایپ و مرور مجدد ذهنی، هنگام تایپ با انگشتان و انتقال از ذهن به سرانگشتان و مجدداً نگاه کردن در صفحه مانیتور. همانطور که دیدید چندین مرتبه آن را مرور کردید. این چندین مرتبه تکرار باعث میگردد که مطلب بهصورت خیلی مؤثرتر در حافظه ذخیره گردد.
حال در مرحله آخر، هنگامیکه خلاصهنویسی پایان پذیرفت، شما اطلاعات کاملی را در ذهن خود ذخیره کردهاید. همانطور که شنیدهاید و میدانید، بهترین شیوه یادگیری، آموختن آن به دیگران است. در این مرحله مطالبی را که یاد گرفتهاید را با دیگران به اشتراک بگذارید. یعنی آن را به از دیدگاه یک آموزگار به دیگران یاد بدهید. این شیوه باعث میشود که خیلی سریعتر آن مطلب در ذهن شما تثبیت گردد و ماندگاری آن در ذهن بسیار طولانیتر شود.
پیشنهاد من به شما این است که بعد از گذراندن این مراحل، زمانهایی را برای مطالعه مجدد آن در نظر بگیرید. یعنی مطلب خلاصهبرداری شده آن را بعد از یک هفته، یک ماه و یک سال مجدد مطالعه کنید. تا بدین گونه تمام آن مطلب بهصورت کامل در حافظه طولانیمدت شما قرار گیرد.
در انتها امیدوارم که این مطلب برای شما کارایی لازم را داشته و بتواند در بهبود عملکرد شما دوستان نقش بسزایی را ایفا نماید. همیشه این جمله را با به خاطر داشته باشید.
هدف ما از مطالعه صرفاً خواندن کتاب نیست، ما میخواهیم کتاب را ببلعیم و آن را هضم کنیم و در زندگی خود به اجرا درآوریم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.