هشت راهکار برای ایجاد انگیزه در تیم
اگر زمانی را که به عنوان یک کارمند در شرکتی حضور داشتید را به خاطر بیاورید، بیشک زیباترین لحظات در خاطرتان زمانی بوده است که مدیرتان تلاش میکرده که در شما ایجاد انگیزه بیشتری داشته باشد.
یعنی زمانی که مدیرتان تلاش میکرده است که با اقدامات انگیزشی ساده به شما امید بیشتری بدهد تا شما انرژی مضاعفی برای ادامه فعالیت خود داشته باشید.
برای شما اهمیت و ماندگاری اقدامات او زمانی بیشتر میشد که او تلاش میکرد تا به مسیر شغلی شما اهمیت دهد تا شما هم در کارتان پیشرفت داشته باشید.
و یا بالعکس، بدترین زمانهایی که احتمالاً به خاطر دارید، زمانی است که احساس میکردید مدیران شما توجهی به شما ندارند و یا به پیشرفتتان اهمیت نمیدهند.
اکنون که شما خودتان به عنوان یک مدیر و رهبر کسبوکار در حال فعالیت هستید، بیشک درک این موارد برایتان بسیار ساده خواهد بود.
حال زمان آن رسیده که شما با انجام دادن اقداماتی ساده، بر روی کارکنان و افراد تیمتان سرمایهگذاری کرده و با ایجاد انگیزه در آنها به موفقیتهای بیشتری دست یابید.
به خاطر داشته باشید که انگیزه دادن به این معنی نیست که در حق دیگران لطف کنید و سعی کنید محبوب باشید.
بلکه به این معنی است که بتوانید با شهامت و صداقت در مورد عملکرد کارکنانتان بهطور مثبت و سازنده اظهار نظر کنید و این نیاز به صرف زمانی بسیار زیاد دارد.
در ادامه مقاله به بررسی هشت راهکار جهت ایجاد انگیزه بیشتر میان اعضای تیم و کارکنانتان میپردازیم.
امیدوارم بتوانید با اجرای این هشت راهکار بسیار ساده، تیمی با انگیزه و فعال در کسبوکارتان داشته باشید.
ایجاد انگیزه با شنیدن حرفها
یکی از مهارتهای بسیار مهم یک مدیر و رهبر کارآمد، داشتن مهارت گوش دادن فعال و مؤثر است. زیرا این مهارت مدیر به افراد تیم میتواند حس مهم بودن را القا کند.
به گفته آقای ویلیام گلستر در مبحث “تئوری انتخاب“، انسانها به خاطر نیازهای روانشناختی که دارند، تمایل دارند که بیشتر دیده و شنیده شوند.
نیازهای روانشناختی از نظر تئوری انتخاب شامل چهار حیطه است که در ذیل به آنها اشارهکردهام:
- عشق و احساس تعلق
- قدرت و پیشرفت
- آزادی
- تفریح
با نگاهی عمیق به این چهار حیطه، به وضوح مشخص است که شنیده شدن میتواند در دو حیطه عشق و احساس تعلق و قدرت و پیشرفت نیازهای انسان را تا حدودی مرتفع نماید.
کارکنان و اعضای تیم با در نظر گرفتن این چهار حیطه نیازهای روانشناختی، تمایل دارند که امیدها، ترسها و رؤیاهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. و چه کسی بهتر از مدیر و رهبر میتواند در رابطه با این موضوعها با اعضای تیم صحبت کند؟
ایجاد انگیزه با سپاسگزاری
اگر کتاب معجزه سپاسگزاری نوشته راندا بردن را مطالعه کرده باشید، در روز سوم این کتاب در مورد روابط خارقالعاده مواردی ذکر شده است که میتوانید به خوبی با قدرت سپاسگزاری در روابط آشنا شوید.
در این کتاب راهکارهایی ارائه شده است که میتوانید با استفاده از آنها روابط خارقالعادهای را با دوستان و اطرافیانتان برقرار کنید.
اما چیزی که در اینجا مورد نظر ما میباشد این است که بدانیم کارکنان و اعضای تیم تمایل دارند وقتی کاری را به خوبی انجام میدهند، مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرند.
کارکنان و اعضای تیم دوست دارند احساس کنند کاری که انجام میدهند ارزشمند است و آن را به خوبی انجام میدهند.
به عنوان مدیر و رهبری کارآمد باید بتوانید با سپاسگزاری از عملکرد خوب اعضای تیم آنها را تشویق کنید تا عملکردی عالی داشته باشند.
البته باید به خاطر داشته باشید که سپاسگزاری باید با حسی واقعی صورت گیرد و اگر به صورت مصنوعی انجام شود بهطور حتم نتیجهای بالعکس خواهد داشت.
ایجاد انگیزه با تحقیر نکردن
تفاوت بسیار زیادی است میان تحقیر کردن و انتقاد کردن. موضوعی که متأسفانه تفکیک مرز میان آنها در جامعه ما به خوبی مشخص نشده است.
برخی مدیران فکر میکنند که با گفتن کمبودهای کارکنان در برابر دیگران میتوانند حسی در آنها ایجاد کنند که بروند و خود را اصلاح کنند.
در صورتی که این عمل تنها باعث تحقیر شدن آن کارمند در محیط کار میشود و نتیجه بالعکس و کاملاً منفی را به همراه خواهد داشت.
مدیران و رهبران کارآمد توانایی انتقاد کردن سازنده دارند. آنها میتوانند با بیان نقاط ضعف، راهکارهایی را ارائه کنند که برای بهبود شرایط مورد پذیرش واقع شوند.
یک تکنیک بسیار ساده برای انتقاد وجود دارد و آن هم تکنیک ساندویچ است. این تکنیک باعث میگردد که فرد احساس حقارت و ناراحتی نکند و اتفاقاً پذیرا انتقاد ما شوند.
در این تکنیک، نقطهضعف مانند همبرگر میان دو تکه نان که همان نقاط مثبت است قرار میگیرد و به فرد مورد نقد داده میشود.
بهطور مثال، مدیری به کارمند خود میگوید:
جناب آقای میرزایی عزیز، شما انسان توانمندی هستید و قادرید که کارها را به نحو صحیحی انجام دهید، اگر چه این چند روز عملکرد مناسبی نداشتهاید، ولی ایمان دارم که در آینده میتوانید این کمبود را با شیوهای درست اصلاح نمایید.
ایجاد انگیزه با تفویض اختیار
یکی از بهترین خاطرات دوران کودکی هر کدام از ما انسانها زمانی است که پدر و مادرمان انجام دادن برخی کارها را به ما میسپردند.
حس توانمند بودنی که این کار برای ما به همراه داشت به اندازه گرفتن پولتوجیبی یک هفته بود که برایمان ارزش بسیار فراوانی داشت.
ما هنوز هم نیاز داریم که این حس توانمند بود را در محیط کاری خودمان تجربه کنیم، به همین دلیل دوست داریم که مدیران کارهایی را به ما بسپارند.
کارهایی که بتوانیم با درست انجام دادنشان، توانمند بودنمان را به آنها نشان دهیم و بگوییم که میتوانید به ما اعتماد کنید.
مدیران و رهبران کارآمد در کنار تفویض کردن کارهای روزمره کسبوکارشان، کارهایی که همراه با چالش است را هم به کارکنان و اعضا تیم تفویض میکنند.
ایجاد انگیزه با داشتن چشمانداز
همانطور که گفتیم در تئوری انتخاب، قدرت و پیشرفت یکی از چهار حیطههای نیازهای بشری است که انسان تلاش میکند آن را مرتفع نمایند.
برای مرتفع نمودن این نیاز در کارکنان و اعضای تیم باید نشان دهید که آنها در آینده، در چه موقعیت شغلی قرار خواهند گرفت.
با داشتن چشمانداز مشخص میکنید که کسبوکارتان اکنون کجا قرار دارد و در آینده به کجا خواهد رفت و باید چگونه این مسیر را طی کنید.
اینگونه هریک از کارکنان و اعضای تیم متوجه نقش کلیدی خودشان در این مسیر خواهند شد. شما هم به عنوان مدیر و رهبر کارآمد در انجام امور راحتتر میتوانید مدیریت کنید.
ایجاد انگیزه با اعتمادسازی
اگر مقاله “سه عنصر مهم در اعتمادسازی بین اعضای تیم” را مطالعه کرده باشید، بیشک متوجه شدهاید که اعتمادسازی در میان اعضای تیم چه اهمیتی دارد.
در این مقاله به سه عنصر مهم: همسو شدن ارزشها، باورپذیری و ریسکپذیری برای ایجاد اعتماد میان اعضای تیم پرداختیم.
چیزی که ما در این فرصت میخواهیم به آن بپردازیم، این است که شما به عنوان مدیر و رهبر کارآمد میبایست نسبت به اعضای تیم خود اعتماد داشته باشید.
یعنی وقتی که کاری را به وی محول میکنید یا تفویض اختیار میکنید، نباید روی تکتک کارهای آنها نظارت داشته باشید.
بلکه بهواسطه اعتمادی که به وی دارید، تنها منتظر نتیجه مثبتی باشید که منتظرش هستید تا ببینید.
رویکردی برای ایجاد اعتماد در تیم با عنوان “مدیریت از طریق قدم زدن” وجود دارد که حتماً در مقالهای جداگانه به آن خواهم پرداخت و کامل آن را تشریح میکنم.
در این رویکرد شما میتوانید به واسطه اجرای آن، ارتباط مستمری با اعضای تیم داشته باشید، کنار آنها باشید، سؤال بپرسید و هر زمان که نیاز به کمک داشتند به آنها کمک کنید.
ایجاد انگیزه با صداقت
احتمالاً داستان پادشاهی که میخواست جانشین خود را انتخاب کند را شنیدهاید. اگر نشنیدهاید اجازه آن را برایتان تعریف کنم.
در زمانهای قدیم پادشاهی که فرزندان خود را در جنگ از دست داده بود، تصمیم گرفت تا جانشین خود را از میان جوانان شهر انتخاب نمایند.
در جلسهای که تمامی جوانان شهر حضور داشتند، بهتمامی آنها دانه گیاهی داد تا آن را بکارند و بعد از مدتی به پیش وی بیاورند.
یکی از جوانان که نامش پینک بود، این کار را کرد و متوجه شد که دانه رشد نمیکند. به همین خاطر در شرایط مختلف و در مناطق مختلف کاشت دانه گیاه را امتحان کرد، ولی متأسفانه نتیجهای نگرفت.
زمان موعود فرارسید و تمامی جوانان با گلدانهایی مزین شده به گیاه وارد قصر شدند. تنها گلدان پینک بود که خالی بود!
پادشاه با دیدن گلدان پینک، او را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد. این کار او باعث شد که صدای اعتراضات بلند شود.
پادشاه رو به جوانان شهر کرد و گفت، تنها فردی میتواند جانشین من شود که در کارها صادق و درستکار باشد و پینک تنها کسی بود که در این کار صداقت داشت.
زیرا منم تمامی دانهها را در آب جوشانده بودم و اصلاً امکان رشد برای این دانهها وجود نداشت. شما گلدانهایی را پیش من آورده بودید که به واسطه عدم صداقتتان گیاه در آن روییده شده بود.
قصد من از بیان این داستان، صرفاً نشان دادن اهمیت صداقت بود. صداقتی که میتواند موجب رشد و نمود انسان شود.
اگر مدیران و کارکنان نسبت به هم صداقت داشته باشند، بیشک محیط رشد و نمو برای هر دوی آنها محیا خواهد شد.
حقیقت را پنهان نکنید و با آنها صادقانه سخن بگویید. صداقتی سازنده داشته باشید تا بتوانید انگیزه آنها را بیشتر از پیش کنید.
ایجاد انگیزه با داشتن انتظارات مشخص
خاطر هست که سالها پیش مستقیماً با مدیری فعالیت میکردم که وقتی کاری از من میخواست تا انجام دهم، به طور واضح نمیگفت که چه انتظاری از نتیجه حاصله آن خواهد داشت.
بعد از اتمام کار، وقتی که آن را ارائه میکردم، شروع به توضیح میکرد که باید این کار را میکردی و آن کار را نباید انجام میدادی!
این موضوع باعث شده بود که احساس کنم، توانایی درست انجام دادن کارها را ندارم و باعث دلسردی من شده بود.
این موضوع همیشه در ذهن من از آن مدیر، فردی ناکارآمد و غیرمنطقی ساخته بود که در نهایت موجب شد که همکاری من با وی خیلی زود به پایان برسد.
مدیران و رهبران کارآمد، همیشه تلاش میکنند که نتایجی که قرار است از هر کاری حاصل شود را به صورت شفاف بیان کنند و از کارکنان بخواهند که به آن برسند.
اگر مدیری نتواند که نتایج مورد نظر خود را کاملاً شفاف مشخص کند، بیشک خود او هم کاملاً در جریان کار قرار ندارد و ناآگاهانه میخواهد اقدامی انجام دهد.
شما مدیران و رهبران کارآمد باید تلاش کنید که سوءتفاهمها و سوءبرداشتهایی که احتمالاً در حین کار ایجاد میگردد را برطرف کنید.
و این تنها با شفافسازی، سادهسازی و واضح بیان کردن خواستهها مشخص میشود. و این را به خاطر داشته باشید که افراد چیزهایی را میشنوند که میخواهند بشنوند!
نتیجهگیری
در این مقاله به این موضوع پرداختیم که یک مدیر و رهبر کارآمد چگونه میتواند با هشت راهکار بسیار ساده ارائه شده، در تیم خود ایجاد انگیزه نمایند.
راهکارهایی مانند شنیدن حرفهای اعضای تیم، با سپاسگزاری و تشویق کردن، با تحقیر نکردن و انتقاد درست و سازنده، با تفویض اختیار، با داشتن چشمانداز، با اعتمادسازی، با داشتن صداقت در کارها و با داشتن انتظارات مشخص در انجام کارها.
البته شایان ذکر است که این موارد تنها تعدادی از راهکارهای بسیار فراوانی است که میتوانید برای ایجاد انگیزه در تیم از آنها استفاده کنید.
خیلی ممنونم بابت مطالب مفیدی که دارید