پنج اصل استراتژیک در مهارت تصمیمگیری
آیا قبول دارید که تصمیمگیری یک هنر است؟ در مقاله “پنج اصل استراتژیک در مهارت تصمیمگیری” میخواهیم به صورت کاملاً مختصر به بررسی هنر تصمیمگیری بپردازیم.
هنری که تقریباً تمامی ما انسانها باید آن را فرا بگیریم، مخصوصاً کارآفرینان، مدیران و رهبران کسبوکار که مدام در حال تصمیمگیری هستند.
معمولاً تصمیمگیری هنگامی اتفاق میافتد که اطلاعات ما پیرامون موضوعی خاص، جزئی و ناقص است، بهگونهای که گزینههای انتخاب برای ما محدود باشند.
دو نوع تصمیمگیری وجود دارد، تصمیم گیرهای خرد یا جزئی و تصمیمگیریهای کلان یا مهم. در کسبوکارها، معمولاً آنقدر که به تصمیمگیریهای کلان و مهم اهمیت میدهند، به تصمیمگیریهای خرد اهمیت نمیدهند.
در صورتی که بیشتر تصمیمات کارآفرینان و مدیران، حول محور تصمیمگیریهای خردی است که در طول روز میگیرند.
همانقدر که تصمیمگیریهای کلان باید مورد توجه قرار گیرند، تصمیمگیریهای خرد هم باید مورد توجه واقع شوند. زیرا مجموعهای از تصمیم گیرهای خرد است که میتواند به شما کمک کند تا تصمیمی کلان را به درستی اتخاذ نمایید.
زیرا بر اساس اصل “اثر مرکب” دارن هاردی، مجموعهای از اقدامات و تصمیم گیرهای کوچک هستند که به مرور زمان میتواند ما را به دستاوردهای بزرگ برسانند.
مدیران کارآمد معمولاً در هنگام اتخاذ یک تصمیم به نکاتی توجه مینمایند که ما در این مقاله آنها را با عنوان “پنج اصل استراتژیک در مهارت تصمیمگیری” معرفی مینماییم.
امیدوارم در این مقاله بتوانید به نکاتی دست یابید که بتواند به شما کمک کند، تا در تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ زندگی کاری و شخصیتان تأثیری مثبت داشته باشد.
1- تصمیمگیری، اعضای تیم و کارکنان
اگر بنیانگذار و رهبر یک استارتاپ هستید و دارید این مقاله را میخوانید باید این نکته را مدنظر قرار دهید که هنگام اتخاذ یک تصمیم، باید به ماهیت تیمی بودن خود توجه ویژه داشته باشید.
فرآیند تصمیمگیری در یک استارتاپ با فرآیند تصمیمگیری در یک کسبوکار بزرگ و حتی کوچک (بدون هیئتمدیره) بسیار متفاوت است.
در استارتاپها تصمیمگیری، جمعی و تیمی صورت میگیرد و باید اعضای تیم و بنیانگذاران همراه با رهبر، تشخص دهند که آیا انتخاب یک تصمیم استراتژیک و مهم به صلاح کسبوکار است یا خیر!
در صورتی که در کسبوکارهای بزرگ، عمده تصمیمگیریها بر عهده مدیرعامل آن کسبوکار است و او باید در نهایت پاسخگوی نتایج به دست آمده به هیئتمدیره باشد.
در کسبوکارهای کوچک هم که تمام مسئولیت یک تصمیم، بر عهده خود صاحب کسبوکار است و نیازی به پاسخگویی به افراد دیگر نیست.
در هر یک از این سه حالت، فرآیند تصمیمگیری یک فرآیند عقلایی و منطقی است که باید با یک سیاست مدبرانه همراه باشد.
سیاست مدبرانه این است که شما هنگام تصمیم گری تمام منفعت جمع را در نظر بگیرید. یعنی اعضای تیم و کارکنان را هم در نتایج به دست آمده شریک کنید.
البته سخت است که بگوییم منفعت جمع در تصمیم گیرهایی که توسط یک مدیرعامل اتخاذ میگردد به صورت کامل حفظ شود.
اما میتوان با گرفتن مشاوره از همکاران و کارکنان در فرآیند تصمیمگیری، منفعت تمام کارکنان را هم مد نظر قرار داد.
2- تصمیمگیری، مزایای مالی و غیرمالی
بدون شک تمامی مدیران و رهبران کسبوکارها به دنبال این هستند تا از تصمیم اتخاذشدهشان مزایا و دستاوردهای بزرگی برای کسبوکارشان به ارمغان بیاورند.
پیش از تصمیمگیری باید مزایای حاصله از آن را حتماً بررسی نماییم، تصمیمی که نتیجه مثبت و دستاورد مطلوبی را به همراه نداشته باشد، قطعاً تصمیمی است که موجب تضعیف کسبوکارتان میشود.
در تصمیمگیری باید مزایای مالی و قابلاندازهگیری، مانند تعداد مشتریان جدید، فروش، سود و از این قبیل موارد که بتوان با اعداد و رقم آنها را بررسی کرد، مورد توجه ویژه قرار گیرد.
در کارگاه آموزشی “مانیتورینگ کسبوکار” به این موضوع و بررسی معیارهای اندازهگیری عملکرد و نتایج حاصل از تصمیمگیریها میپردازیم. در این کارگاه قصد ما این است که موفقیت کسبوکارمان را با معیارهای مختلف بسنجیم.
همچنین در تصمیمگیری باید به مزایای غیرمالی ولی قابلاندازهگیری توجه داشته باشید. این مزایا مزایایی هستند که در نهایت موجب این میگردند تا هزینههای مالی شما کمتر شود و اینگونه دستاوردهای مالی شما هم بیشتر شود.
مانند کاهش زمان ارائه خدمات به مشتریان، رضایتمندی بیشتر مشتریان، محصولات باکیفیتتر و بسیاری دیگر از این موارد که شاید نتوان با اعداد و رقم آنها را سنجید، اما نتایج تصمیمگیریهایی که این موارد در آنها مدنظر قرار داده شود، میتواند دستاوردهای مالی بسیار خوبی برایتان به ارمغان بیاورد.
و در نهایت مزایای غیرمادی و غیرقابلاندازهگیری را باید مدنظر قرار دهید. مزایایی مانند بهبود روحیه کارکنان، افزایش اعتبار شرکت، محبوبیت برند و موارد دیگر که میتواند دستاوردهای بزرگی را برایتان به همراه داشته باشد.
3- تصمیمگیری، هزینههای مالی و غیرمالی
خواسته یا ناخواسته، هر تصمیم شما میتواند برای کسبوکارتان هزینههایی در بر داشته باشد. شما به عنوان مدیر کارآمد باید این هزینهها را پیش از اتخاذ تصمیم و اجرایی کردن آن محاسبه کنید.
مانند مزایا که در بخش قبل به آن اشاره کردم، هزینهها هم شامل سه حالت است. اولین حالت، هزینههای مالی است که میتواند برای کسبوکار شما وجود داشته باشد.
هزینههایی مانند میزان سرمایه مورد نیاز برای اجرای تصمیم، ایجاد زیرساخت، هزینههای تبلیغات، هزینههای فروش و منابع انسانی و دیگر هزینههای مادی که زمان اتخاذ تصمیم حتماً باید آنها را محاسبه کنید.
دومین حالت، هزینههای غیرمالی و قابلاندازهگیری میباشد. هزینههایی مانند زمان صرف شده به ازای هر نفر ساعت، میزان تلاش و توان مصرفی و هر چیزی که باعث شود بار مالی و غیرمالی را به کسبوکارتان تحمیل نماید.
و در نهایت سومین حالت، هزینههای غیرمالی و غیرقابلاندازهگیری است. هزینههایی مانند فشارهای روحی و روانی که بر روی خود شما و همکارانتان به وجود خواهد آمد، هزینههایی مانند ترس و استرس ناشی از درستی یا نادرستی تصمیم گرفته شده و دیگر هزینهها که میتواند بر روی اجرای تصمیمتان تأثیر مستقیم بگذارد.
4- تصمیمگیری، الگوها و تجربیات
احتمالاً شنیدهاید که میگویند “مادر همه مهارتها تکرار و تمرین است!”. پس در هر مقامی که حضور دارید، چه به عنوان رهبر تیم یا مدیر کسبوکار، باید بدانید که تکرار و تمرین است که میتواند از شما یک فرد حرفهای بسازد.
هنگام تصمیمگیری یا مواجه با بحرانها، میتوانید با الگوبرداری از تجربیات قبلی خودتان یا افراد دیگر تصمیمات درستتری بگیرید. این کار بیشتر شبیه پیشگویی است!
به این شکل که میدانید در هنگام تصمیمگیری، هزینهها و دستاوردهای آن چه چیزهایی خواهد بود. زیرا بارها و بارها یا خودتان آن را تجربه کردهاید یا تجربیات دیگران را بارها مطالعه کردهاید.
الگوها در واقع همان تجربیات موفق یا ناموفق گذشته و شم کسبوکار است که خودتان آن را داشتهاید یا آنها را با مطالعه به دست آوردهاید. الگوها میتواند به شما بگوید که بعد از اجرای تصمیمتان چه اتفاقی برای کسبوکارتان خواهد افتاد.
برای اینکه بتوانید الگوها را به دست بیاورید، یا باید آنها را در کتابها بخوانید، یا باید در سمینارهای آموزشی که کارآفرینان و مدیران با سابقه و تجربه میگذارند شرکت کنید، یا اینکه برای خودتان یک مربی داشته باشید.
مربی کارآفرینی و کسبوکاری که بتواند به شما کمک کند، الگوهای تصمیمگیری را بیابید و آنها را در مواقع ضروری و مورد نیاز اجرایی کنید.
5- تصمیمگیری، اولویتها و چشماندازها
تصمیماتی که شما به عنوان یک مدیر کارآمد باید اتخاذ کنید، میبایست در راستای اولویتها، چشمانداز و ارزشهای کسبوکارتان باشد.
چشمانداز تصویری از آینده کسبوکارتان است و اگر تصمیمی که میگیرید در راستای آن نباشد، بدون شک نتیجه آن برایتان مطلوب نخواهد بود.
تصمیماتی که میگیرید باید اولویتهای شما را مدنظر قرار دهد. اولویت شما سود بیشتر است یا رضایت بیشتر مشتریان؟ اولویت شما داشتن برندی منحصربهفرد است یا داشتن بازاری عمومی، همگانی و نامطلوب؟
تصمیمات باید بهگونهای باشند که بتوانید از فرصتهای موجود در کسبوکارتان استفاده کنید. تصمیماتی میتوانند محرک پیشرفت کسبوکارتان باشند که بلندپروازانِ و واقعگرایانه باشند.
تصمیماتی میتواند خوب اجرا شوند که باعث ایجاد تعهد و غرور در بین کارکنان شود نه اینکه آنها را از مدیریت شما مأیوس و دلسرد نماید.
تمام این موارد که بیان شد، میتواند در راستا و همسو با اولویتها، ارزشها و چشمانداز کسبوکارتان باشد. تصمیمی که موجب شود شما با قدرت بیشتر به سمت جلو پیش بروید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.