تحمل سختی‌های کارآفرینی

4 راهکار برای تحمل سختی‌های کارآفرینی

قطعاً کارآفرینی شیرین است، کارآفرینی با خود آسایش و راحتی‌هایی را به همراه خواهد داشت. ولی رسیدن به این آسایش‌ها نیاز به تحمل سختی‌های کارآفرینی است.

کارآفرینی در عین لذت‌بخش بودن، سختی‌هایی را به همراه خواهد داشت. از مراحل قبل شروع کار تا زمان راه‌اندازی و بعد از آن. در این مقاله می‌خواهم به گوشه‌ای از دلایل سخت بودن کارآفرینی و راهکارهایی که می‌توانیم این سختی‌ها را برای خود آسان کنیم را مطرح خواهم کرد.

 

یک تحقیق در مورد تحمل سختی‌های کارآفرینی

ما همیشه داستان‌های موفقیت افرادی را شنیده‌ایم که در مسیر کارآفرینی به موفقیت رسیده‌اند. افرادی مانند آقایان بهروز فروتن از صنایع غذایی بهروز، تیمور تاج علی‌آبادی موسس شرکت ترخیته، بیژن پاکزاد به‌عنوان خالق برند بیژن، بیل گیتس موسس شرکت ماکروسافت و استیو جابز به‌عنوان بنیانگذار شرکت اپل که داستان‌های موفقیت آن‌ها در سرتاسر اینترنت پخش است.

حال بیایید با هم یک بررسی انجام دهیم. بیایید عنوان “کارآفرینان ناموفق” را در اینترنت جستجو کنیم. به سایت گوگل می‌رویم و این جستجو را انجام می‌دهیم. معمولا مطالبی که بیشترین بازدید را داشته باشند در صفحه ابتدایی قرار خواهند گرفت. متأسفانه غیر از داستان زندگی آقای “محسن آزمایش؛ کارآفرین سیاه بخت” مطلب دیگری نمی‌تواند نظرم را جلب کند.

 

pic in hardships 01 - 4 راهکار برای تحمل سختی‌های کارآفرینی

دلیل این تحقیق ما چه بود؟ همیشه ما به دنبال دیدن و شنیدن داستان‌های موفقیت هستیم تا ناموفقیت. این به دلیل ذات بشر است. اما آیا واقعاً در دنیای کارآفرینی همه افراد موفق بودند؟ قطعاً خیر. اگر به برخی شهرک‌های صنعتی مراجعه کنیم می‌بینیم که چه بسیار افرادی هستند که یک کسب‌وکار را راه‌اندازی می‌کنند و بعد متأسفانه آن را جمع می‌کنند.

خب! اگر مسیر شهرک‌های صنعتی برایتان دور است می‌توانید مثال‌هایی ازاین‌دست کسب‌وکارها را در محله‌های خود ببینید. فروشگاه‌هایی که راه‌اندازی می‌شوند، کارگاه‌هایی که شروع به فعالیت می‌کنند و بعد از مدتی خبری از آن‌ها نخواهد شد.

مطمئناً دلایل زیادی وجود دارد که بگوییم این کسب‌وکارها جمع شده‌اند. نبود سرمایه کافی، فروش نامطلوب در بازار و یا یک مدیریت ناپایدار و البته بسیاری دلایل دیگر.

این دلایل نشان‌دهنده آن است که کارآفرینی سخت است. سخت نه به معنای آنکه از سختی آن‌کسی کارآفرین نشود، خیر. سختی که نشان می‌دهد یک کارآفرین باید مهارت‌هایی را در خود ایجاد کند که بتواند تحمل این سختی‌ها را داشته باشد.

 

آیا واقعاً کارآفرینی سخت است؟

بله. قطعاً کارآفرینی سخت است. ولی سختی شیرین! اگر داستان موفقیت کارآفرینان موفق را مطالعه کرده باشید، اولین چیزی که آن‌ها به آن اشاره می‌کنند، سختی کارآفرینی است. از شکست‌هایی که خورده‌اند و چگونه توانستند از گردنه پرپیچ‌وخم آن گذر کنند. اینکه چگونه توانستند بر مشکلات و سختی‌های کارآفرینی فائق آیند تا در مسیر موفقیت گام بردارند.

دوستانی دارم که اکنون صاحب یکی از بزرگ‌ترین رستوران‌های تهران هستند. وقتی به داستان زندگی آن‌ها گوش می‌دادم، می‌دیدم که چه روزها و چه شب‌هایی را به‌سختی کارکردند تا بتوانند اکنون این عنوان را داشته باشند.

جمع‌آوری سرمایه اولیه، کسب مجوزهای فعالیت، ساختن ساختمان، کنار آمدن با کارگران، بازار متغییر و نامعلوم و بسیاری دیگر از موارد که می‌توان برای نشان دادن سختی کارآفرینی به آن‌ها اشاره کرد.

کارآفرینی یک‌شبه به وجود نمی‌آید. یک فرآیند زمانی طولانی است که هر کارآفرین باید آن را طی کند. کارهایی باید انجام دهد که شاید بارها و بارها در آن‌ها شکست‌خورده است.

 

سختی کارآفرینی را چگونه باید تحمل کرد؟

قطعاً لازمه تحمل سختی‌های کارآفرینی داشتن مهارت‌هایی را می‌طلبد که یک کارآفرین با آن‌ها آشنایی دارد. البته تمام کارآفرینان هم این مهارت‌ها را ندارند. منظورم همان کارآفرینانی است که متأسفانه نامی از آن‌ها به‌عنوان کارآفرین ناموفق در اینترنت وجود ندارد.

مهارت‌هایی که از آن صحبت می‌کنم مهارت‌های عجیب‌وغریبی نیستند که نتوان به‌راحتی به آن‌ها دست‌یافت. بااینکه سخت است ولی رسیدن به آن مهارت‌ها برایتان شیرین خواهد بود.

این مهارت‌ها یادگرفتن مهارت حسابداری، سیستم سازی و … نیستند که داشتن یک علم را بطلبد. در رابطه با مهارت‌هایی صحبت می‌کنیم که در وجود ما هست ولی کم‌رنگ و شاید پنهان. که یا باید کشف شوند یا برجسته شوند.

در ادامه تلاش می‌کنم به تعدادی از این مهارت‌ها اشاره‌کنم و بگویم که چگونه می‌توان بر این سختی‌ها فائق آمد. البته مهارت‌های زیادی هستند که مانند زنجیر به یکدیگر متصل هستند و شاید در این مجال فرصت نباشد به‌تمامی آن‌ها اشاره‌کنم. ولی مطمئناً این مهارت‌ها گام‌های ابتدایی هستند برای فراگرفتن بسیاری از مهارت‌های فردی که باید آموخت.

 

1- نترسیدن از شکست

یک دل شجاع و یک ذهن نترس، چیزی است که یک کارآفرین باید آن را داشته باشد. شجاعتی که دل کارآفرین را به دریا میزند تا دست‌به‌کارهایی بزند که دیگران حاضر نیستند آن را انجام دهند و ذهنی که بتواند بر ترس فائق آید. ذهنی که با هوشیاری بتواند بدون ترس تصمیم بگیرد و اقدام کند.

هر شکست قطعاً به همراه خود چیزهایی را به همراه خواهد داشت که می‌تواند در اقدام بعدی به ما کمک کند. راز نترسیدن از شکست همین است. هر شکست می‌تواند شمارا به موفقیت نزدیک کند.

البته نترسیدن همیشه هم خوب نیست. ذهن نترس در عین نترسیدن از اقدام کردن، می‌ترسد از بسیاری ناهماهنگی‌ها، بی‌برنامگی‌ها و اقدام نکردن‌ها.

این‌که انسان دل شجاع داشته باشد خیلی هم عالی است، ولی آیا ایستادن در برابر یک شیر درنده شجاعت است؟ خیر.

باید دانست کجا شجاع و نترس بود، و کجا ترسو!

بله، درست است. ترسو! به نظر شما آیا این دست است که یک کارآفرین بدون هوشیاری دست‌به‌کاری بزند که نشان دهند شجاعت دارد، نترس است ولی کل کسب‌وکار را از بین برد؟ قطعاً جواب خیر است. پس ترسو بودن هم در برخی موارد بد نیست.فقط باید دانست کجا ترسید و کجا نترسید.

باید درعین‌حال که نترس و شجاع بود. باید دانست کجاها این ترسیدن و عدم شجاعت می‌تواند به ما کمک کند.

نترسیدن از شکست یکی از آن چیزهایی است که باید در خودمان پرورش دهیم. و این کار فقط با اقدام کردن صورت می‌پذیرد.

بیایید از شکست نترسیم، اقدام کنیم. گام اول را برداریم و شروع کنیم. ولی در این شروع کردن دقت کنیم که گام اول را کجا می‌گذاریم. بر روی یک سنگ متزلزل یا یک پله مستحکم.

 

2- پیگیری و پشتکار بالا

کارآگاه‌ها معمولا به انسان‌های پیگیر معروف هستند. چرا؟! چون تا زمانی که به نتیجه نرسند دست از تلاش بر‌نمی‌دارند.

کارآفرینان هم باید مانند کارآگاه‌ها انسان‌های پیگیری باشند. یعنی تا زمانی که به هدف خودشان نرسیدند دست از تلاش برندارند. کارآفرینی که بتواند این ویژگی و مهارت را در خودش پرورش دهد می‌تواند به هدفی که از قبل برای خودش مشخص کرده است برسد.

راستی! گفتم هدف. کارآفرینی که مهارت و ویژگی پیگیری و پشتکار دارد کاملاً می‌داند هدفش چیست. او می‌داند به کجا می‌خواهد برود. پس برای اینکه بتواند در مسیر رسیدن به هدف قرار گیرد باید پیگیر باشد.

پشتکار هم که کاملاً مشخص است. پیگیری همراه باپشتکار است که می‌تواند معنا پیدا کند. کارآفرین پیگیر اگر پشتکار نداشته باشد نمی‌تواند به هدفش برسد.

اگر هدف داشته باشید می‌توانید این مهارت و ویژگی را در خودتان پرورش دهید، کافی است فقط در هنگام سختی دست از تلاش برندارید.

البته به این موضوع هم توجه داشته باشید که کار و هدفی که بی‌نتیجه باشید هرچقدر هم برایش تلاش کنید بی‌فایده است. پس هدفتان را درست انتخاب کنید که بتوانید پیگیرش شوید. هدفی که واضح، دقیق  و شفاف باشد تا شمارا بتواند مجاب به پیگیری نماید.

پیگیری و پشتکار می‌تواند تحمل سختی‌های کارآفرینی را برایتان آسان کند. اگر بدانید که به چه چیزی می‌خواهید دست یابید.

 

3- کشف استعدادها

آیا حاضرید برای فراگرفتن یک مهارت مانند نواختن ویالون سالیان سال وقت صرف کنید؟ اگر حاضرید این کار را انجام دهید پس توانسته‌اید استعداد خود را پیدا کنید.

قطعاً نواختن ویالون برای من سخت است، چون تمایلی به‌وقت گذاشتن برای یادگیری‌اش ندارم. ولی بسیار تمایل دارم که یک‌زبان برنامه‌نویسی برای نوشتن برنامه‌های تحت سیستم‌عامل اندروید بیاموزم، چون استعدادم را سال‌هاست کشف کردم. می‌دانم که چه چیزی را دوست دارم و چه مهارت‌هایی را می‌خواهم بیاموزم تا به هدفم برسم.

شناخت استعدادها می‌تواند به ما کمک کند که تحمل سختی‌های کارآفرینی را با جان‌ودل بخریم. چون دوستش داریم. چون وقتی انجامش می‌دهیم با شور و اشتیاق انجام می‌دهیم. چون احساس خوبی نسبت به آن داریم.

افراد زیادی را دیده‌ام که مثلا در زمینه گرافیک مهارت و استعداد دارند ولی سراغ فروشندگی می‌روند، تنها به این دلیل که حاضر نیستند تحمل راه‌اندازی یک کسب‌وکار مختص به خودشان را در زمینه گرافیک داشته باشند. پس برای عدم تحمل سختی‌های کارآفرینی سراغ فروشندگی محصول برای فرد دیگری می‌روند.

یکی از ملزومات کارآفرینی این است که بتوانید استعداد خودتان را کشف کنید. بیابید که چه چیزی را دوست دارید و اگر توانستید مدت‌ها برایش زمان بگذارید تا کاملاً در آن ماهر شوید پس می‌توانید سختی‌های کارآفرینی را پذیرا باشید.

 

4- آموزش و یادگیری مداوم

یک سال؟ دو سال؟ یا بیشتر؟

یک کتاب؟ دو کتاب؟ یا بیشتر؟

چقدر حاضرید در زمینه کارآفرینی و تخصصتان وقت بگذارید تا کتاب بخوانید و چیزهایی بیاموزید که بتواند به شما کمک کند در مسیر موفقیت پیروز شوید؟

برخی بر این باورند که آموزش و یادگیری فقط مختص به زمان تحصیلات دانشگاهی می‌باشد. وقتی فعالیتی را آغاز می‌کنند و کارآفرین می‌شوند، به‌مرور زمان دانسته‌های آنان مانند دوچرخه‌ای که در گوشه زیرزمین متروک نم می‌خورد ، زنگ می‌زند و از کار می‌افتند. و وقتی که مجددا به سراغش می‌روند دیگر برایشان کاربرد ندارد.

اکنون در عصری زندگی می‌کنیم که فضای موجود مانند یک زیرزمین متروک است. اگر مداوم به سراغ آن دوچرخه که همان دانسته‌هایمان است نرویم و آن‌ها را روغن‌کاری و تمیز نکنیم، دیگر کاربردی برایمان نخواهند داشت.

مطالعه و یادگیری مداوم مانند روغن‌کاری و تمیزکاری همان دوچرخه است. کمک می‌کند تا چرخ‌های علم و دانش ما روان کار کنند. شاید نیاز داشته باشیم چیزی به دانسته‌هایمان اضافه کنیم و شاید باید برخی چیزهایی که بلد بوده‌ایم را فراموش کنیم، چون دیگر برایمان کاربردی ندارند.

کسی که خود را با کتاب و دانش گره بزند، قطعاً می‌تواند سختی‌های کارآفرینی را تحمل کند چون می‌داند که اگر جایی برایش سختی به وجود آمده است، دلیلش تنها نداشتن مهارت‌های گذر از آن سختی است. حال می‌خواهد سختی استخدام و اخراج یک کارمند باشد یا متقاعدسازی سرمایه‌گذاران برای توسعه کار. پس می‌داند تنها باید بیاموزد که چگونه از آن سختی عبور کند، پس مداوم در حل یادگیری است.

 

همان‌طور که در ابتدا گفتم، در این مقاله تلاش کردم به برخی از مهارت‌ها و ویژگی‌های یک کارآفرین برای تحمل سختی‌های کارآفرینی را اشاره‌کنم. قطعاً این موارد تنها ویژگی‌های شخصیتی و مهارتی لازم برای تحمل سختی کارآفرینی نیست. ولی مطمئناً می‌تواند کمک کند تا بتوانیم آگاهانه سختی‌های کارآفرینی را تحمل کنیم نه ناآگاهانه!

 

5 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید